|
شنبه 1 مهر 1391برچسب:, :: 15:0 :: نويسنده : سمانه
امروز اول مهره و می دونم که همه بچه ها خوشحال بودن که رفتن مدرسه،اما فکر نکنم کسی به اندازه من از باز شدن مدرسه ها خوشحال باشه آخه تعطیلات تابستون و کلا هر تعطیلی برام مثل شکنجه می مونه آخه همین چند روز پیش بود موقع نماز ظهر یه سکته ناقص زدم.همیشه وقتی می خوام نماز بخونم در اتاقم و قفل می کنم که کسی نتونه بعد از در زدن بیاد تو ،یا آیدین یهو بی هوا نیاد تو اتاق.مامان بابا وآیدین اون روز بیرون بودن من در اتاق و قفل نکردم ،رکعت سوم نماز بودم که یکهو صداشونو از طبقه پایین شنیدم اصلا فکر نمی کردم به این زودی ها بیان.خلاصه رکعت آخر و طوری خوندم که نفهمیدم چی گفتم.خیلی ترسیده بودم اما این اتفاق برام تجربه ای شد که حتی اگه تنها هم هستم باید احتیاط کنم.
نظرات شما عزیزان: داداش امیر
![]() ساعت22:04---1 مهر 1391
التماس دعا آبجی خانم
پاسخ:بدجوری محتاجم به دعا داداش امیر ![]()
![]() |